Thursday, February 22, 2007

Very Soon Become Late
خیلی زود دیر می شه

Sunday, February 18, 2007

Without title

I should do sth, I'll do it, I'm sure.

Friday, September 29, 2006

افسوس هميشه اون چيزی که بيشتر جلوی چشممونه رو کمتر می بينيم

Wednesday, September 27, 2006

علی : هژیر اندیشه ی 2 با فاضلی برداریم، سروش می گه گلابیه . ( سروش همان فردی است که با حرفهای خود دانشجویان رو در روز 22 اسفند تحریک کرد )
من : مطمئنی ؟
علی : آره بابا
من : باشه پس منم گروهم رو عوض می کنم.

امروزصبح رفتم سر کلاس شرح داده شده، بعد با يک حاج آقا روبرو می شم، می رم تو همون دم در گير ميده ميگه
چرا ميخندی ؟ منم ميگم نخنديدم بابا(البته نه با اين لحن).
بعد که نشستم می بينم طرف اصلاً فاضلی نيست، نا مردا واسمون دام گذاشته بودن :(،بعد که شروع می کنه به حرف زدن می بينم بابا داقون تر از اين حرفاست پس با علی همون جا تصميم می گيريم کلاس رو عوض کنيم با همون اسدی خودمون برداريم، ولی خداييش يکی اينکه سروش من بگم خدا چی کارت کنه دوم اينکه اصلاً به ذهنتون نزنه که با فاضلی درس بردارين چون تلست از طرف مرکز معارف و اينکه خدا پدر اين ترميم رو بيامرزه

Wednesday, September 06, 2006

نميدونم اينجارو ميخونی يا نه ، ولی خودت يه خورده دقت کن شايد دليلی برای عدم دعوتت بوده شايد کاری کردی که باعث شدی فکر کنم برات مهم نيست

Sunday, September 03, 2006

ای کاش

ای کاش تو چیزایی که علاقه داشتم مشوق هم داشتم ، نه مانع

پ . ن : این مسئله برای گذشته هستش نه الان

Sunday, August 27, 2006

شمال

ميدونم دير شده اما خوب بازم آپ-ديت کردم

کل اتفاقايی که افتاد

تجريش - آزادی - مرزداران - تجريش - پرشين رپ ( اينو علی می فهمه ) - دانشگاه - فيفا 2005 - جاده هراز - شمال - خليج فارس - تو مستی -1 کیلو متر - جاده هراز - تهران - خواب