Saturday, April 22, 2006

روز معمار



سوم اردیبهشت روز "ملی معمار" مبارک باد


البته یه تبریکه ویژه هم باید به خانوم مهندس خودم بگم : سمانه خانوم روزت مبارک

Wednesday, April 12, 2006

راه سخت

خوب اولش اینقدرا هم راه سخت به نظر نمیومد ، نمی دونم شاید به خاطر بی تجربگی بود شایدم به خاطر عدم شناخت کامل مسشر شاید هم به خاطر بی برنامگی و نداشتن نقشه بود ، اما کمکم که جلو رفتم هم دیدم راه سخت تر از اون چیزیه که اولش به نظر می رسید و هم خوبیش این بود که نسبت به راه شناخت پیدا کردم و هم یه تیکه های از نقشه ی راه رو اما بازم هرچی جلوتر رفتم بازم راه سختر شد و هم مشکلات تازه ای بهش اضافه شد اما من عزمم بیشتر جزم شد و اینکه بیشتر به تصمیم خودم مصمم شدم ، پس مطمئن باش که تا آخر راه رو می رم و توهم چه بخوای چه نخوای باید با من بیای چون تو هم این راه رو مثل من انتخاب کردی . می دونی چی منو مصمم به تصمیمم می کنه ؟ اینکه وقتی به مقصد برسیم می شینیم و از مقصدمون لدت می بریم و به مشکلاتی که پشت سر گذاشتیم فکر می کنیم و اونا رو به سخره می گیریم . پس یادت نره این حرفامو هیچ وقت . مطمئن باش که همه ی این مشکلات یه روز تموم میشه

Sunday, April 02, 2006

خستم

اصلا عید خوبی نبود ، همش اعصاب خورد کن بود ، اصلا مثل عیدای قبل خوب نبود ، اصلا آرامش نداشتم خیلی خستم ، خدا رو شکر که دانشگاه باز شد ، شاید دانشگاه بتونه آرومم کنه و از این حال درم بیاره ، والا می گن سالی که نکوست از بهارش پیداست ، پس خدا رحم کنه به من ، یعنی می شه یه روز بیاد که توش آرامش باشه و همش استرس نباشه ؟ راستش هوس اون دنیایی رو کردم که یاسمن تو وبلاگش شرحش رو نوشته ، شاید اون طور ها هم که به نظر میاد بد نباشه