Sunday, April 02, 2006

خستم

اصلا عید خوبی نبود ، همش اعصاب خورد کن بود ، اصلا مثل عیدای قبل خوب نبود ، اصلا آرامش نداشتم خیلی خستم ، خدا رو شکر که دانشگاه باز شد ، شاید دانشگاه بتونه آرومم کنه و از این حال درم بیاره ، والا می گن سالی که نکوست از بهارش پیداست ، پس خدا رحم کنه به من ، یعنی می شه یه روز بیاد که توش آرامش باشه و همش استرس نباشه ؟ راستش هوس اون دنیایی رو کردم که یاسمن تو وبلاگش شرحش رو نوشته ، شاید اون طور ها هم که به نظر میاد بد نباشه


5 comments:

niusha said...

چی شده گل پسر؟ منم موافقم که عید خسته کننده‌ای بود ولی دیگه انقدرام که میگی بد نبودا!...بیا یه کلاس «چگونه از زندگی لذت ببریم»واست بذارم حالشو ببری! سر دو سوت آنچنان بی‌خیال میشی که میگی گور پدر هر چی استرسه! بی خیال برادر من...زندگیتو بکن،ببین چه خوبه!

yasaman said...

akhey! chera? bar axe to be man kheili khosh gozasht va omidvaram uni halam ro kharab nakone. dalili nadare chon shorooe salet khoob naboode edamash ham khoob nabashe. talasheto bokon ke besazish.

Anonymous said...

!!!

niyoosha said...

han han han?
khoune ma khoub boud!:D:D:D

Anonymous said...

Where did you find it? Interesting read »